رادیوی آتش
عبید الله شیوه کی عبید الله شیوه کی

از سالهای که من مانند سایر همو طنان مها جر شدم مدتها میگذرد و به اصطلاح سابقه زیاد تری در مهاجرت دارم و آنزمان ها یک ورق چا پی به رسم الخط فارسی دری قابل قدر بود و یکی به دیگری می فرستادیم و با لای آن تبصره مینمودیم تا اینکه آهسته آهسته رادیو های ایرانی و بعد افغانی تاسیس شد و همه از شنیدن آن احساس خوشی میکردیم و تا اینکه این رادیو ها به تلو یزیون ترفیع کرد و تازه در شهر ما  مریم جان آتش ؛ رادیوی را تاسیس کرده که هدف نشراتی اش را معلو مدار میدانید و نخبه ترین جواسیس و کا سه لیسان را گرد هم آورده که از جمله امان اشکریز مشهور به میزا قلم ؛ سعید مشهور به اورکزی و آقای صمدزی و غیره از  هیات تحریر و مدیر مسوول آن است که حال شنونده را خراب میبینم ؛ امان اشکریز مشهور به میزا قلم سالهاست  با حقه بازی و پیک بازی توانست خود را به رتبه جنرالی برساند که با رویکار آمدن مجا هدین فرار میکند و به مسکو میرود تا اینکه فعلا در پرو گرامهای مهاجرت با استفاده از حقوق حقه افغانهای مها جر چرب زبانی کرده به امریکا می آید.

اگر بر نامه های میزا قلم را با دید هنری بشنویم و در پهلوی خود وجدان خود را هم قاضی بسازیم میبینیم که همه بر نامه ها یک ساخت ویک مضمون است در دیالوک های مختلف و چرند گو یی های جداگانه و در تمام این بر نه مه ها تنها مامورین پایین رتبه کوبیده شده و تمام تقصیر از ما مورین خرد رتبه است اصلا و ابدا از رئیس و معاون و بزرگتر ها نامی گر فته نشده به عنوان انتقاد و بر عکس بزرگات و اراکین دولت در بر نامه تقدیر و تشویق شده است ؛آیا همین نوع بر مه ریزی و پروگرام انتقادی در جامعه ضروراست؟

اگر انتقاد ازبالا به پا یین و از پایین به بالا باشدعیب ندارد و همه در صورت داشتن نواقص قابل انتقاد اند و عدالت اجتماعی  شده میتواند ؛ من هنر مند نیستم مگر از هنر آگاهی دارم و علا قه به هنر هم دارم مگر منصفانه قضاوت کنیم چرا همیشه غریب و ما مور کم بغل مورد نیشخند و طنز و انتقاد قرار گیرد؟آیا وزرا ؛ روئسا و دیگران از سیاره دیگر آمده اند؟دیگر هنر مندان نیز رول های مختلفی را بازی میکنند و همه درامه ها به این شیوه نبوده و نیست شما یکبار بر نامه های کابل را در تلویزیون های مختلف ببینید که تا کدام سطح انتقاد میکنند ؛آن را میتوان هنر با شجاعت نامید واین را زبونی و چا پلوسی باید مسمی کرد و دیگر این که همه این سناریو را خود میزا قلم تر تیب میکند و با اسم های بی آهنگ مثل میزا کفگیر ؛ میزا الهپته و غیره با عث ضیاع وقت میشود.اگر خانم مریم آتش فکر کند با این رادیو واین پرسونل مو فق است اشتباه میکند و نام و شهرت خود را در معرض سوال قرار میدهد وسوال مهم اینکه انها از کنگره امریکا با واسطه های شان پول بخاطر تبلیغات میگیرند و این پول ها را به همین منوال مصرف میکنند که خود خیانت به امریکا و افغانستان میکنند.

چون من دعوت شده بودم در افتتاح آن محترمه ذکیه جان کهزاد نیز از ایالت کلوفورنیا آمده بودند و در جمله نطاقان شخصی بنام سعید مشهور به اورکزی منحیث نطاق فارسی قبول شده بود که برای من ودیگر دوستان سوال مطرح شد و این آقا در کابل هم نطاق نبوده و طوریکه حکایت میکنند با رفاقت شخصی همراه بشیر رویگر توانسط در فلم های مستند مدیریت را بگیرد و اکثرا از فلم مجا هدین به نفع دولت چیزهای مبتذل میساخت که حتی خوش رفقای خود شان نیز نمی آمدو طوریکه دیده شد موصوف بکلی بیسواداست و آقای صمدزی که همکارشان هم است از وی سوال کرد :آقای اورکزی شما کدام رشته را خواندید؟ویدر جواب گفت من از فا کو لته ژورنالیزم فارغ شده ام و بدون معطلی صمدزی پرسید استادان کی ها بودند ؛ چون دروغ گوی حا فظه ندارد گفت ولازیاد وخت شده نام های شان یادم نیست و حا لا خود قضاوت کنید که هر کسی که فاکو لته میخواند حتما نام همصنفان و استادانش یادش میباشد و در زمان تحصیل خا طرات زیادی هر محصل با خود دارد ؛ این آقای نطاق سه مر تبه در دو سطر غلطی کرد و نفر تخنیکی را که از نامش صرف النظر میکنم عصبانی کرد؛ آیا با همن گونه نطاق و آن رقم میزا میتوان مو فق بود؟؟؟

یکتعدادی را زمانه کمک کرده زیرا جنگ های طو لانی وطن دلایل بر دوغهای شان میشود و میگوین من فلان فاکو لته را خواندم و اسنادم را طالبان و مجاهدین و حزبی ها سوختند و گم کردند و ندادند این بهانه هایست که اکثر

در مو سسات قابل قبول است که افغان ها در راس آن قرار دارد اگر شما این دلایل نا معقول را به سی انان و صدای امریکا بگویید بعد از چند دقیقه با شما خدا حا فظی میکند و دیگر چانس کار را در آنجا نخواهید داشت.

شما قبول کنید که چا پلوسی و به چشم زدن در اکثر کشور ها و جا ها رول دارد واگر باور ندارید پس من برایتان عرض میدارم در همین ایالت که ما زنده گی داریم  ,درین جا دیگر هنر مندان و نطاق اصیل رادیو افغانستان وجود دارد که انها از آبله کف دست شان مردانه وار لقمه نان بدست می آورد و منت دو نان را نمیکشند یک مثال نزدیک جناب مرتضی بایقرا که هم با ایشان معرفت کامل دارند و یا خواننده محبوب ما روح اله رویین نیز در همین شهر است و در هیچ جایی نگفته که در رشته مو سیقی داکتری دارد یا ژورنالیزم را تحصیل کرده

طوریکه من خود میدانم و علاقه دارم زیاد نطاقان اند که از گرفتن نام شان خود داری میکنم بخاطریکه با من رفیق اند نمیخواهم ایشان را مثال دهم.

امروز اکثر مردم با استفاده از تکنالوزی جدید همه اخبار دنیا را از طرق کمپیو تر مشاهده میکند و هر نوع معلو مات را میخواند وجود و ایجاد رادیو فکر میکنم آنقدر موثر نیست وبلخصوص با دادن وارایه بر نامه میزا قلم کع این بر نامه های تقریبا چهل سال قبل است و محتوای آن از بین رفته است.

من به خانم با استعداد مریم جان آتش پیشنهاد دارم اگر به این گونه رادیو  ؛ ایشان یک مو سسه خیریه را در کابل سازمان میدادند بینهایت مفید بود و حتی عده یی از جوانان در المان لباس های استفاده شده را جمع آوری میکنند و به کابل به مستعقین توزیع میکنند که واقعانتایج مثمری دارد.


September 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي